بابا لنگدراز عزیز سلام
اولین نامهام را با صورتی که با ماسک پوشیده شده مینویسم. نگران نباشید من سرما نخوردهام اما انقدر این بوی گند لعنتی ماندگاری بالایی دارد که حتی از دیواره ذخیم ماسک هم قصد ورود کرده و هر لحظه ممکن است بالا بیاورم. ما به گربه همسایه شک داریم. از دیروز که صاحبش اجازه خروج از پارکینگ ساختمان را به او نداده بین انباریها ول میچرخد و وسطهای این ول چرخیدنهایش هم سری به ظرف غذایش میزند. اما در نهایت، در پاسخ به سوال هضم غذا در کدام منطقه از پارکینگ اتفاق افتاده، هنوز جوابی پیدا نشده. در ادامه باید بگویم خودم هم به فکرم رسید پنجره اتاق را باز کنم اما متاسفانه باید بگویم ما محاصره شدیم، نسل جدیدی از گربه همسایه چند روزیست مهمان یا بهتر بگویم صاحب جدید حیاط پشتیمان شدهاند. اوضاع به قدری خراب است که اگر مسئول حفاظت از محیط زیست از اینجا رد شود حتما حیاطمان را منشا آلودگی شهر اعلام میکند. از آلودگی هوا هم بگذریم درخت بیچاره حیاط هم از بس پایش کود ریخته، خشک شده.
بابالنگدراز عزیز چهرهتان را بعد از خواندن نامه اول تصور میکنم، میدانم برای نامه اول جالب نیست اما در این هوای نامطبوع ذهنم یاریگر جملات احساسی نیس
تا نامه بعد
Judy abbott
درباره این سایت